کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

کیان گل خندون مامان و باباش

کیان کلاس اولی من

کیان نازنینم تو سال تحصیلی 98-99 وارد کلاس اول شدی اینم ی سری اطلاعات ب رسم یادگاری از اولین های تحصیلت شاگرد کلاس اول 3 معلم: خانم سمیه کمندلو مدرسه نخبگان دانش ناظم مدرسه خانم سارا نیک نژاد و خانم محمدی دوستای همکلاسیت: کسری حسینی- کیارش علمدار- دانوش دهگان- شایان فراهانی- شایان سیداجاقی-     و جای خالی پارسا میراحمدی عزیزم بهترین دوستت ک من حتی فکرشم نمیتونم بکنم ک ی روزی مجبور بشم حقیقت رو بهت بگم ک دیگه منتظرش نباش چون از اصفهان برنمیگرده و رفته پیش خداااااااا       ...
30 فروردين 1399

بهار 1399

کیان قشنگم دردونه ی مامان سلام گل پسر شیرین زبونم جوجه ی کلاس اولی من دیگه داری یواش یواش مرد میشی و من چ خوشبختم ک هر لحظه کنارت هستم و این ثانیه ها رو تک ب تک لمس میکنم خوشحالم ک خوشحالی خوشحالم ک دیگه باسواد شدی و سعی میکنی اسم هرچیزی رو بخونی و با دقت برام توضیح بدی خوشحالم ک مثل بابا جیدا عاشق کوه و ورزشی امیدوارم ک تا اخر عمر بابات بهترین و محکم ترین و قابل اعتماد ترین دوستت بمونه گل پسرم کوتاهی مامان رو ببخش اما اینروزا مشغله کار وزندگی ب حدی زیاده ک فرصت ب کارای دیگه نمیرسه اومدم اینجا برات بنویسم ک دوماهی میشه ب خاطر شیوع ی بیماری ترسناک ب اسم کرونا مدرسه ها تعطیل شده و ما خونه نشین شدیم اینروزا باهم در...
29 فروردين 1399

قصه ی کیان و رفیقی ک رفت......

میخوام اینجا برات از شروع ی دوستی ساده و بی الایش بچگونه از پارک جنت توفصل بهارش بگم تا ته قصه ..... از جنگ وجدل دوتا پسر بچه ی شیطون ک باعث شروع ی فصل قشنگ شد تا روزی ک همه چیز تو ی چشم بهم زدن تموم شد و رفت..... از ی اه ک تا ابد ااااااه میمونه..... خیلی چیزا هست ک باید برات بگم اما نمیتونم یعنی فعلا توانش رو ندارم........ شاید ی وقتی ی جایی تونستم بشینم و قصه ی دوستی قشنگتونو برات تعریف کنم اما تا اون روز این حرفای نصفه و نیمه اینجا بمونه...... بمونه ک بدونی قصه ی تو و پارسا قصه ای بود ک نباید اینجوری تموم میشد من و ندا برنامه هااااااااا داشتیم واسه روزهای نوجونی و جوونیتون اماااااااا نشد ک بشه......😭 ...
28 فروردين 1399
1